حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.
حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.

ابزارهای کامپیوتری پشتیبان مترجم (CAT) --- قسمت سوم

روش دیگر برای ارتقای ترجمه، استفاده از کورپس های زبان های بین المللی است. چنین چیزی زمانی مهم است که از زبان مادری به زبان مقصد مبادرت به ترجمه می کنیم.

کورپس ها مجموعه ای از متون هستند که براساس اصولی خاص جمع آوری، انتخاب، و ساختار آن ها از لحاظ صرف و نحو تجزیه و تحلیل شده است، و دارای موتور جستجوی مخصوصند. اهمیت استفاده از کورپس ها برای مترجم در ذیل شرح داده شده است:

(1) کورپس ها نمونه هایی از جملات را از منابع گفتاری و نوشتاری گرد آورده اند (ادبیات، نوشته های علمی، مجلات و نشریات، گزارش های آکادمیک، و محاورات). زمانی که در مورد کاربرد صحیح واژه ها در یک کانتکست خاص شک داریم، کورپس ها مفید فایده خواهند بود؛

(2)  تمام متون ارائه شده در کورپس ها دارای داده های نمونه‌اند، زیرا تقریباً تمامی کورپس های مدرن شامل بیش از 100 میلیون واژه و ترکیب واژگانند؛

(3) کورپس ها قادرند بسیاری از مشکلات مرتبط با زبان شناسی را حل کنند، از جمله مشکلاتی که در حین ترجمه بروز می کنند.

با این حال، با وجود داشتن داده های نمونۀ حجیم و دقیق، کورپس ها نمی توانند تمامی زمینه های حرفه ای را پوشش دهند؛ این مساله کاربرد آن ها را در برخی شاخه های علمی غیرممکن می سازد.

 

محصولاتی که مبتنی بر نرم افزارهای «حافظه ترجمه» هستند، به منظور استفادۀ مترجمان و دارالترجمه ها طراحی می شوند.

 

ابزارهای پشتیبان مترجم مانند اس دی ال ترادوس، Déjà vu، استارترنزیت، وُردفست، و غیره در حال حاضر جزء جدایی ناپذیر فرآیند ترجمه هستند. اهمیت استفاده از آن ها زمانی نمایان می شود که قرار است یک پروژۀ بزرگ به وسیلۀ عدۀ زیادی مترجم انجام شود؛ در این مواقع، معادل هایی که گزینش می شوند می بایست در کل پروژۀ ترجمه انسجام داشته باشند. در نتیجه، ترجمه در یک پایگاه داده ذخیره شده و کلیۀ شرکت کنندگانْ در فرآیند آماده سازی پروژه به آن پایگاه دسترسی خواهند داشت. مترجمان قادرند به شکل محلی و یا از راه دور به شبکه ای واحد متصل شوند. چنین مساله ای برای شرکت هایی که دارای شعبه هایی در کشورهای مختلفند مهم تلقی می شود.

ادامه دارد ...

معنای based در الگوی X-based Y

در الگوی X-based Y ، که فراوان در متن های انگلیسی دیده می شود، based به این معناست که Y در محل X مستقر است. Y نام یک شرکت، فرد، و مانند اینهاست و X نام یک شهر یا کشور است. 

به عنوان نمونه؛


Beijing-based writer یعنی نویسنده ای که در شهر پکن مستقر است (محل کار یا محل زندگی وی آنجاست)


U.S.-based companies یعنی شرکت هایی که مقر آن ها در ایالات متحده است.


ابزارهای کامپیوتری پشتیبان مترجم (CAT) --- قسمت دوم


نویسنده: Ilya Ulitkin (استاد زبان شناسی دانشگاه مسکو، مترجم روسی به انگلیسی، ویراستار ژورنال الکترونیک کوانتومی)


ایدۀ ترجمه با پشتیبانی کامپیوتر (Computer-assisted translation) با ظهور کامپیوتر های اولیه مطرح شد: بسیاری از مترجمان مخالف ترجمۀ ماشینی بودند، که در بحث زبان شناسی کامپیوتری موضوع تحقیقات بسیاری بوده است، اما استفاده از کامپیوتر به عنوان میز کار مترجم مساله ای است که به شدت از آن حمایت کرده اند. 

در واقع، ایدۀ ترجمه با پشتیبانی کامپیوتر (CAT) اولین بار به وسیلۀMartin Kay مطرح شد. اظهارات وی در سال 1980 رویکردهای وقت در مورد ترجمۀ ماشینی را مورد انتقاد قرار داد، یعنی تولید سیستمی که هدف آن جایگزین کردن انسان با ماشین بود و یا در بهترین حالت تقلیل دادن نقش مترجم به ویراستار و یا ابزار آپدیت کردن فرهنگ‌های لغت. در عین حال، وی خواستار توسعۀ ابزارهایی شد که مترجمان با کمک آن‌ها به کار ترجمه بپردازند.

 

از آنجایی که در آن زمان هنوز ریزپردازنده‌ها و کامپیوترهای شخصی ابداع نشده بودند، ابزار کارْ شبکه ای از ترمینال‌ها بود که به یک مینفریم متصل می‌شدند.

 

اساس ایدۀ Kay این بود که ابزارهای واژه‌پرداز کنونی را می‌توان به تدریج با امکانات ترجمه ارتقا داد. در مرحلۀ اول یک ویراستارِ متن چندزبانه (multilingual) و یک ترمینال با صفحۀ دوپاره مورد نیاز بود؛ به چنین چیزی می بایست قابلیتی افزوده می شد تا اولاًبه شکل خودکار تمام کلمات و عبارات در فرهنگ لغت جستجو شوند، ثانیاًمعادل‌هایی که مترجم پیش از آن برای کلمات و عبارات در نظر گرفته بود کنترل شوند تا از انسجام متن اطمینان حاصل گردد. در نهایت، بخش‌هایی از متن به انتخاب خود مترجم به شکل خودکار به وسیلۀ ماشین ترجمه و مترجم آن را ویرایش کند و یا به شکل تعاملی چنین کاری انجام شود، یعنی کامپیوتر از مترجم درخواست رفع ابهام کند [4].

 

امروزه، معمول‌ترین کاربرد کامپیوتر در ترجمه استفاده از نرم افزارهایی است که اتوماسیون را در فرایند ترجمه تضمین می کنند، که عبارتند از:

(1) دیکشنری های الکترونیکی (آی فینگر، اَبی لینگوُ، کالینز-اُلترالینگوا، موبایل سیستم، پاراگون سافتور، و غیره) و کورپس های زبان های بین المللی (بریتیش نشنال کورپس، اَمریکن نشنال کورپس، راشن نشنال کورپس، کورپس پارالل انگلیسی - نروژی، و غیره)؛

(2) ابزارهای کامپیوتری پشتیبان مترجم (CAT tools) و یا نرم افزارهای «حافظۀ ترجمه» (اس ال دی ترادوس، ممو کیو، Deja vu، استار ترنزیت، وُردفست، و غیره)؛

(3) نرم افزارهای ادیتور (اسپل چکر، استایل رایتر، و غیره)

دیکشنری های الکترونیکی می توانند تک زبانه باشند و یا دو زبانه و حتی چند زبانه. به علاوه آن ها حاوی اطلاعاتی در مورد ترکیب کلمات، تلفظ (معمولا بوسیلۀ یک متکلم بومی بیان می شوند)، و کالوکیشن ها هستند. حتی ممکن است فرهنگ هایی را شامل شوند که به یک زمینۀ واحد (ریاضی، فیزیک، زیست شناسی، پزشکی، مذاهب، مهندسی، و غیره)، اصطلاحات، اسلنگ ها، و غیره اختصاص دارند.

تمامی دیکشنری های الکترونیکی را می توان به دو دستۀ آنلاین و آفلاین دسته بندی کرد. دیکشنری های آنلاین نیازمند دسترسی به اینترنت هستند، در حالی که دیکشنری های آفلاین را می توان روی کامپیوتر نصب و به شکل آفلاین استفاده کرد.

دامنۀ نرم افزارهای دیکشنری بسیار فراتر از دیکشنری های کاغذی است. بسیاری از ناشران سنتیِ فرهنگ لغت امکان استفاده از منابعشان را بر روی دسکتاپ و لپتاپ فراهم آورده اند. این برنامه ها را می توان دانلود کرد و یا به شکل سی دی خریداری و نصب کرد. برخی از ناشران تخصصی نیز اقدام به تولید نرم افزارهای الکترونیکی می کنند، مانند آی فینگر، اَبی لینگوُ، کالینز-اُلترالینگوا، موبایل سیستم، پاراگون سافتور. برخی دیکشنریهای الکترونیکی فراهم کنندۀ فوروم گفتگوی آنلاین برای زبان شناسان هستند [5].

از جمله خصوصیات دیکشنری های آنلاینْ ساده بودن، پردازش سریع اطلاعات، امکان کپی و پیست کردن واژۀ جستجو شده، و سایر توانمندی های آن هاست. با این حال، برخی دیکشنری های آنلاین بر پایۀ اصول «ویکی» استوارند؛ به این معنا که کاربران می توانند آن ها را آپگرید کنند. یکی از نمونه های آن Urban Dictionary است [6].

با وجود این، به گفتۀ B. Osimo خصوصیت آپگرید شدن مداومْ نقطۀ ضعف محسوب می شود: متن چاپ شده معمولا دقیق تر است؛ پیش از آنکه هزینه ای صرف نشر کاغذی شود، نویسنده ها و ناشران تلاش می کنند تا محصولی قابل قبول ارائه دهند. همانطور که همه می دانند، با کمک اینترنت هر کسی می تواند برای خود یک سایت اینترنتی داشته باشد (به شرط آنکه قوانین ملی و بین المللی را نقض نکند)، حتی بدون مشاور، ویراستار، و یا ناشر [7].


در نتیجه، نگرش زبان شناسان به دیکشنری های الکترونیکی، شکاکانه است، زیرا استفاده از آن ها ممکن است کیفیت ترجمه را پایین آورد.

 

با این حال، مزایای دیکشنری های آنلاین روشن است.


اول، آن ها به اندازۀ دیکشنری های چاپی محافظه کار نیستند، زیرا می توان آن ها را به شکل پیوسته آپگرید کرد. چنانچه با علومی سر و کار داشته باشیم که مدام در حال پشرفتند (مانند مخابرات، نانوتکنولوژی، کامپیوتر، و غیره)، چنین مساله ای اهمیت می یابد. دیکشنری های چاپی مدت کوتاهی پس از انتشار منسوخ خواهند شد، و تنها راهی که می توان همگام با پیشرفت های فنی حرکت کرد استفاده از دیکشنری های آنلاین است.


دوم، دیکشنری‌های الکترونیکی دسترسی کاربران را به منابع زبان شناسی تسهیل می‌کنند و می‌توان چنین اطلاعاتی را به سرعت نه تنها در دیکشنری بلکه در اینترنت جستجو کرد. برای مثال، نسخۀ چاپی دیکشنری آکسفورد دارای 12 جلد است، و یافتن واژۀ مورد نظر کار آسانی نخواهد بود، در حالی که می‌توان همان واژه را ظرف چند ثانیه در نسخۀ کامپیوتری پیدا کرد.


سوم، تمامی دیکشنری های الکترونیکی دارای آپشنی هستند که به کاربر اجازه می دهد واژه های خود را به آن اضافه کرده و از این طریق نسخۀ اصلی ارتقا می یابد.


چهارم، دیکشنری های الکترونیکی دوزبانه و چندزبانه در هنگام ترجمه امکان تغییر زبان را بین جفت های زبانی میسر می کنند [2].

 

 

ادامه دارد ...

(این مقاله در سه الی پنج قسمت تهیه شده و روزهای یک شنبه مابین ساعت 22 الی 24 منتشر می شود.)

داده (Data) و اطلاعات (Information): تفاوت ها و شباهت ها



در زندگی روزمره، بسامد استفاده از واژه های داده و اطلاعات بسیار بالاست. اما با توجه به موقعیت، معنا و کاربرد متفاوتی دارند. هم داده و هم اطلاعات نوعی دانش محسوب می شوند و یا وسیله ای برای دستیابی به دانش. اگر چه این دو را به جای هم به کار می برند، معنای این دو واژه متفاوت است.

داده (Data) ورودی خام به حساب می آید، که پس از پردازش و مرتب سازی خروجی معناداری از آب در خواهد آمد. داده به منزلۀ گروهی ست که خصوصیات کمی و کیفیِ متغیرهای گوناگون را نمایندگی می کند. اطلاعات (Information) معمولاً ماحصلِ پردازش داده است. به طور اخص، اطلاعات از داده مشتق می شود. اطلاعات مفهومی است که می توان آن را در حوزه های مختلف به کار برد.

اطلاعات می تواند محرک ذهنی، ادراک، ارائه، دانش، و حتی دستورالعمل باشد. داده می تواند واقعیات، تحلیل، و یا آمار باشد. در کامپیوتر، سمبل ها، کاراکترها، ایمج ها، و اعدادْ داده نامیده می شوند. این ها ورودی (input) سیستمی هستند که پس از پردازشْ تعبیری معنادار از آن ها خواهد شد. به عبارت دیگر، داده، زمانی که به شکل معنادار در می آید، تبدیل خواهد شد به اطلاعات.

اگر داده در پایین ترین سطح یک سری باشد، اطلاعات در سطح بعدی قرار دارد. به عنوان مثال، اگر فهرستی از عجایب هفتگانه داشته باشید، چنین چیزی داده است؛ اگر کتابی داشته باشید که به شرح جزئیات هر کدام از این عجایب پرداخته باشد، چنین چیزی اطلاعات است.

داده می تواند به شکل اعداد، کاراکترها، سمبل ها، و حتی تصاویر باشد. مجموعه ای از این داده ها که منتقل کنندۀ ایده ای معنادار استْ اطلاعات نامیده می شود. چنین چیزی می تواند برای پرسش هایی مانند "چه کسی"، "کجا"، "کِی"، "چرا"، "چه"، و "چگونه" پاسخ هایی در اختیار مخاطب قرار دهد.

ورودی خام داده است و تا زمانی که به همان شکل باقی بماند فاقد معناست. زمانی که داده ها جمع شده و به شکل معنادار سازمان دهی می شوند، اهمیت می یابند. سازماندهی معنادارِ داده ها تولید کنندۀ اطلاعات است.

داده در نتیجۀ ثبت وقایع و یا مشاهده به دست می آید. برای نمونه، دمای روزهای هفته داده است. زمانی که این داده ها قرار است جمع آوری شوند، سیستم ها و یا اشخاصْ دمای روزانه را پایش کرده و آن را ثبت می کنند. در نهایت، پیش از آنکه این داده ها تبدیل به اطلاعات معنادار شوند، الگوی دما تحلیل شده و در مورد آن نتیجه گیری می شود. بنابراین، اطلاعات در نتیجۀ تحلیل، ارتباط، و یا تحقیق به دست می آید.

نتیجه گیری:

1. داده پایین ترین سطح دانش است و اطلاعات دومین سطح دانش.

2. داده به خودی خود معنادار نیست (insignificant). اطلاعات به خودی خود معنادار است (significant).

3. مشاهدات و ثبت رویدادها برای جمع آوری داده انجام می شوند، در حالی که برای به دست آوردن اطلاعات می بایست آنالیز صورت گیرد.


منبع:


differencebetween.net

Difference Between Data and Information


برای سفارش ترجمۀ خبر یا همکاری بلندمدت/کوتاه مدت در این زمینه (انگلیسی به فارسی یا فارسی به انگلیسی) از طریق لینک تلگرام زیر اقدام شود:

telegram.me/Shadmehr1982

استفاده از «عدم» یا استفاده نکردن از «عدم» در نگارش فارسی


امروزه، در نگارش فارسی یکی از فاکتورهایی که در ارزیابی متون به آن توجه می شود کوتاه تر شدن جملات و به کار نبردن لغات زاید و بی مورد است. یکی از این واژه های زاید «عدم» است که عموماً به منظور منفی کردن کلمات به کار می رود. برای نمونه، عدم توجه، عدم حضور، عدم دقت، عدم توانایی، عدم ثبات، عدم قبول، و غیره. تمام این موارد را می توان با معادل های مناسب جایگزین کرد.  به چند نمونه، به همراه مثال و فرم ویرایش شده آن ها، اشاره می شود:


عدم توجه --->> بی توجهی

مثال:

گمان می رود دلیل این حادثه عدم توجه به جلو باشد.

اصلاح شدۀ جمله 

گمان می رود دلیل این حادثه بی توجهی به جلو باشد.


عدم حضور --->> حضور نیافتن؛ غیبت

مثال:

عدم حضور سهام داران در این جلسه منجر به لغو آن خواهد شد. 

اصلاح شدۀ جمله

حضور نیافتن سهام داران در این جلسه منجر به لغو آن خواهد شد. 


عدم دقت --->> بی دقتی
مثال:
عدم دقت حسابدار ممکن است فاجعه ای بزرگ برای شرکت به بار آورد.
اصلاح شدۀ جمله
بی دقتی حسابدار ممکن است فاجعه ای بزرگ برای شرکت به بار آورد.

عدم توانایی --->> ناتوانی
مثال:
عدم توانایی در پاسخ دادن به سوالات سبب شد مصاحبه شونده از آزمون حذف شود.
اصلاح شدۀ جمله
ناتوانی در پاسخ دادن به سوالات سبب شد مصاحبه شونده از آزمون حذف شود.

عدم ثبات --->> بی ثباتی
مثال:
عدم ثبات قیمت جهانی طلا ناشی از نگرانی سرمایه گذاران است.
اصلاح شدۀ جمله
بی ثباتی قیمت جهانی طلا ناشی از نگرانی سرمایه گذاران است.

عدم قبول --->> نپذیرفتن
مثال:
عدم قبول این مسئولیت به قیمت از دست دادن قرارداد تمام شد.
اصلاح شدۀ جمله
نپذیرفتن این مسئولیت به قیمت از دست دادن قرارداد تمام شد.

عدم اعتنا --->> بی اعتنایی
مثال:
عدم اعتنا به این پیشنهاد نتیجه خوبی برای شرکت نداشت.
اصلاح شدۀ جمله
بی اعتنایی به این پیشنهاد نتیجه خوبی برای شرکت نداشت.

عدم استفاده --->> استفاده نکردن
مثال:
عدم استفاده از زنجیر چرخ جریمه ای سنگین دارد.
اصلاح شدۀ جمله
استفاده نکردن از زنجیر چرخ جریمه ای سنگین دارد.

عدم تجربه --->> بی تجربگی؛ کم تجربگی
عدم رعایت --->> رعایت نکردن
عدم نیاز --->> بی نیازی
عدم الزام --->> الزام نداشتن
عدم لزوم --->> بی نیازی به
عدم وجود --->> فقدان؛ نبود؛ دسترسی نداشتن به؛ موجود نبودن
عدم کفایت --->> بی کفایتی
و مواردی از این دست. استفاده از عدم در هنگام ترجمه به کرات رخ می دهد؛ بنابراین، لازم است مترجمان به جای آن از معادل های مناسب استفاده کنند.
البته هنگام ترجمۀ برخی لغات تخصصی و معادل یابی برای آن ها، می بایست به این نکته توجه کرد که نوشتن عدم اجتناب ناپذیر است. زیرا این گونه معادل ها بسیار رایج هستند و نمی توان آن ها را با واژه های دیگر جایگزین کرد. به عنوان نمونه، عدم قطعیت در زبان تخصصی برخی رشته ها جا افتاده و نمی توان به جای آن از معادل دیگری استفاده کرد.

منبع:
قسمتی از متن مذکور با مراجعه به جزوۀ کلاسی استاد علی صلح جو و استفاده از نمونه های ترجمه شده، نوشته شده است.

ما اعضای یکدیگریم یا اعضای یک پیکریم؟

«بنی آدم اعضای یکدیگرند» درست است یا «بنی آدم اعضای یک پیکرند؟»


طبق معمول این موضوع هم مساله ای شده برای جر و بحث، مناقشه و مجادله. کلا ما عاشق مجادله ایم و «یک پیکرند» و «یکدیگرند» تنها یک بهانه است.


نظر شخصی من اینه که به جای بحث در مورد اینکه کدام یکی از اینها درست هستند باید فکر کنیم و منظور شاعر از سرودن این شعر را دریابیم.


اگر کسی هدف شاعر از این شعر را به درستی دریافت و آن را به معنای واقعی کلمه در زندگی خود به کار بست، سعدی شناس واقعی به حساب می آید. 

افزایش یافتن و کاهش یافتن (معادل ها)

معادل هایی که می توان برای بالا رفتن، افزایش یافتن، و ... به کار برد*

to rise; hike; spike; soar; skyrocket; increase; to be up; etc


معادل هایی که می توان برای پایین آمدن، کاهش یافتن، سقوط کردن، و ... به کار برد*

to fall; plummet; plunge; decrease; decline; to be down; etc


مثال:

قیمت نفت به بالاترین سطح خود رسید.

Oil prices rose to a record high.

قیمت سهام به بالاترین سطح خود ظرف 25 سال اخیر رسید.

Share prices hiked to a 25-year high.

قیمت خودرو ارزان شد و به پایین ترین سطح خود ظرف 10 سال گذشته رسید.

Car prices plummeted to a 10-year low.


بالاترین سطح در X سال/روز گذشته

X-year/day high

پایین ترین سطح در X سال/روز گذشته

X-year/day low

...

* هر کدام از این کلمات بار معنایی خاصی دارند و باید متناسب با متن و شدتی که دارند به کار برده شوند. به عنوان نمونه افزایش اگر جزئی باشد از واژۀ to rise و اگر افزایش شدید باشد از واژۀ to hike استفاده می کنیم.