Classical agency theory suggests that equity incentives align managers’ interests with shareholders’ interests.
ترجمه لفظ به لفظ:
نظریۀ نمایندگی کلاسیک پیشنهاد میدهد که مشوقهای سهام علایق مدیران را با علایق سهامداران تطبیق میدهد.
ترجمه پیشنهادی:
بر اساس نظریۀ کلاسیک نمایندگی، مشوقهایی [که در قالب] سهام [ارائه میشوند] منافع مدیران و سهامداران را همسو میسازند.
interests در جملۀ بالا بهتر است «منافع» ترجمه شود نه «علاقه».
The right of individuals to privacy must be respected.
ترجمه لفظ به لفظ:
حق اشخاص برای حریم خصوصی باید مورد احترام قرار گیرد.
ترجمه پیشنهادی:
باید به حریم خصوصی افراد احترام گذاشت.
نکات مرتبط با جمله بالا
1. باید از به کار بردن ترکیباتی که از الگوی زیر پیروی میکنند تا جایی که امکان دارد اجتناب شود:
مورد .... قرار گرفتن. مثلا در جمله بالا میتوان مورد احترام قرار گرفتن را با کمی تغییر در ساختار جمله به این شکل نوشت؛ احترام گذاشتن.
2. باید مفهوم جمله در قالب ساختار زبان مبدأ بیان شود. ترجمه پیشنهادی دقیقاً با ترجمه لفظ به لفظ هممعناست، اما در قالب ساختار زبان مقصد نوشته شده است.
3. جملهها باید تا جایی که امکان دارد (معمولاً با حذف مواردی که اطلاعاتی به جمله اضافه نمیکنند) کوتاهتر نوشته شوند،
مانند ترجمه پیشنهادی.
این پروژه، که حامی مالی آن دولت است، ظرف دو سال آینده به پایان میرسد.
ترجمه لفظ به لفظ:
This project, which is funded by the government, will be finished in the next two years
ترجمه پیشنهادی:
This government-funded project is likely to be completed in two years' time
sitters در فوتبال به معنای فرصت مسلم گلزنی است. معمولا با miss کار میرود (1).
مثال:
We only scored one [goal] in the second half, in which Rooney and Cleverley both missed sitters (2).
ترجمه پیشنهادی:
در نیمۀ دوم، که رونی و کلورلی فرصتهای زیادی را از دست دادند، فقط یک گل زدیم.
منابع:
2) Alex Ferguson: Autobiography
سهام دار، همانطور که از نامش پیداست، فردی است که در شرکت و یا موسسه دارای سهم است. برای برگردان shareholder همانطور که می دانیم باید از معادل "سهام دار" استفاده کرد. اما در متن های اقتصادی و مدیریتی گاهی اوقات با واژۀ stakeholder نیز مواجه می شویم که اکثر مترجمان آن را به اشتباه "سهام دار" معنا می کنند، در حالی که معنایی غیر از سهام دار از آن برداشت می شود.
stakeholder به کلیۀ اشخاصی گفته می شود که از یک شخصیت حقوقی (شرکت، موسسه، سازمان، ...) سود می برند، و این اشخاص لزوما سهام دار نیستند. برای نمونه، در شرکتها کلیۀ پرسنل در تمام سطوح stakeholder محسوب می شوند. یا مثلا فردی که به عنوان پیک یا راننده با شرکت کار می کند نیز در ردۀ stakeholder قرار می گیرد. بنابراین نمی توان هنگام ترجمه برای آن معادل "سهام دار" را نوشت. یکی از معادل های مناسب برای stakeholder واژۀ "ذی نفع" است.
در مجموع، باید گفت سهام داران خود نوعی ذی نفع محسوب می شوند، اما هر ذی نفعیْ سهام دار محسوب نمی شود. در پایان به یکی از مثال هایی که واژه های stakeholder و shareholder در آن به کار رفته اشاره می شود.
مثال:
The corporate social responsibility concept recognizes that firms, apart from their responsibility to produce profit for their shareholders, have responsibility to their stakeholders.
ترجمه:
مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتیْ این موضوع را تصدیق می کند که شرکت ها، علاوه بر مسئولیت سودآوری برای سهام داران، در قبال ذی نفعان خود نیز مسئولند.
....
چای دومین نوشیدنی محبوب در دنیاست. یگانه نوشیدنی ای که از لحاظ مصرف رتبه ای بالاتر از چای دارد آب است.
Tea is the second most popular beverage in the world. Only water is rated higher in world consumption than tea.
(Textbook of food science & technology, Avantina Sharma)
الگوی کلی به شکل زیر است:
to be the most popular ... in the world
البته جمله بالا را به اشکال دیگر هم می توان بیان کرد. صرفاً یکی از الگوها نوشته شد.
مصرف جهانی:
world consumption
رتبۀ اول رو داشتن:
to be ranked first
...
معادل هایی که می توان مقابل "وکالت کردن" و "طبابت کردن" نوشت به ترتیب عبارتند از
to practice law
و
to practice medicine
البته، مطمئناً گزینه های دیگری هم برای برگردان این دو عبارت وجود دارد، اما این دو از بقیه کاربردی ترند.