حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.
حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.

ترجمه خبر (5)


اتحادیه صنف فناوران رایانه تهران در اطلاعیه‌ای خطاب به فروشندگان کالاهای کامپیوتری اعلام کرد که فروش کالا بدون داشتن خدمات پس از فروش و کارت گارانتی ممنوع و تخطی از آن مصداق بارز کلاهبرداری است و طبق قانون با متخلفان برخورد خواهد شد. (منبع: بهینه سرویس ایرانیان، دوشنبه, 29 اردیبهشت 1393)


Selling any product without inclusion of after-sales services and guarantee certificate is prohibited and amounts to fraud, read a statement issued on Monday by Tehran Trade Union for Computer Technologists addressing computer outlets. The document added violators will face legal action.    

ترجمه خبر

ایرنا - رییس دفترنمایندگی کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی در تهران گفت: تجارب ایران در زمینه مین زدایی کمک بزرگی برای سایر کشورهایی است که با معضل آلودگی مین دست به گریبان هستند.


به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، اولیویه مارتین روز سه شنبه در مراسم ویژه روز جهانی آگاهی از خطر مین افزود: تبادل تجربه و تخصص با کشورهای مختلف راه را برای پاکسازی ایمن تر و کمک رسانی بهتر به قربانیان هموار خواهد کرد.


....


All countries grappling with the problem of minefields may find useful Iran’s experiences in mine clearance, said the International Committee of the Red Cross (ICRC) head of delegation in Tehran on Tuesday  at a ceremony held to mark the International Day for Mine Risk Awareness.  


Exchange of experiences and expertise paves the way for clearing the mines more safely and offering help more effectively, he added.



.....

برای سفارش ترجمۀ خبر یا همکاری بلندمدت/کوتاه مدت در این زمینه (انگلیسی به فارسی یا فارسی به انگلیسی) از طریق لینک تلگرام زیر اقدام شود:

telegram.me/Shadmehr1982


معنای to miss sitters

sitters در فوتبال به معنای فرصت مسلم گلزنی است. معمولا با miss کار می‌رود (1).


مثال:

We only scored one [goal] in the second half, in which Rooney and Cleverley both missed sitters (2)


ترجمه پیشنهادی:

در نیمۀ دوم، که رونی و کلورلی فرصت‌های زیادی را از دست دادند، فقط یک گل زدیم.



منابع:

1) England Football Online

2) Alex Ferguson: Autobiography 


افزایش یافتن و کاهش یافتن (معادل ها)

معادل هایی که می توان برای بالا رفتن، افزایش یافتن، و ... به کار برد*

to rise; hike; spike; soar; skyrocket; increase; to be up; etc


معادل هایی که می توان برای پایین آمدن، کاهش یافتن، سقوط کردن، و ... به کار برد*

to fall; plummet; plunge; decrease; decline; to be down; etc


مثال:

قیمت نفت به بالاترین سطح خود رسید.

Oil prices rose to a record high.

قیمت سهام به بالاترین سطح خود ظرف 25 سال اخیر رسید.

Share prices hiked to a 25-year high.

قیمت خودرو ارزان شد و به پایین ترین سطح خود ظرف 10 سال گذشته رسید.

Car prices plummeted to a 10-year low.


بالاترین سطح در X سال/روز گذشته

X-year/day high

پایین ترین سطح در X سال/روز گذشته

X-year/day low

...

* هر کدام از این کلمات بار معنایی خاصی دارند و باید متناسب با متن و شدتی که دارند به کار برده شوند. به عنوان نمونه افزایش اگر جزئی باشد از واژۀ to rise و اگر افزایش شدید باشد از واژۀ to hike استفاده می کنیم.


واژه نامه (ان شاء الله مرتب به روز می شود)

تمام عبارات و ترکیبات زیر را تنها می توان در جمله ترجمه کرد. صرفاً معنای کلی آن ها نوشته شده است.

مسائل معیشتی: pocket book issues

متعاقب: ensuing

فردی را به حاشیه راندن: to upstage

نفوذ داشتن: to hold sway

از فردی در حین سخنرانی حمایت کردن: to endorse

آلایش: offal

شرایط نامساعد جوی: the elements

در نیمه شب: at the stroke of midnight

ساعت اداری: office hour

شاخ به شاخ در یک رقابت: dead heat

الحاقی: additional

رویکرد عدم دخالت: hands-off approach

عنصر نامطلوب: persona non grata

استعداد خدادادی: god-given gift

باید به کسی حق داد: He must be forgiven for

به گفتۀ همه: by all account

رئیس دیوان عالی: chief justice

پیش نویس قانون اساسی: constitutional draft

وارد عمل شدن (پلیس): to be called in

رئیس بانک مرکزی: governor

معاون رئیس بانک مرکزی: lieutenant governor

شکست محاصرۀ شهر: to relieve a town

دخل و خرج (شخصی): income and expense

دخل و خرج (شرکت ها، کشورها، ...): expenditure and revenue

رشوه دریافت کردن: to be on the take

قوانین دست و پاگیر:restrictive rules

در شرایط سرنوشت ساز: to be at the crossroad

شکست خوردن: to fall through

در حال شکل گیری (بحران، ...): to be brewing

... در حال از دست دادن زمان است: Clock is ticking for

جا پای کسی گذاشتن: to follow one's footsteps

جنگ از پیش باخته: a losing battle

چیزی را کنار گذاشتن: to kiss sth goodbye

استاندار: the provincial governor of X

افشاگر: whistle blower

از سوء قصد جان سالم به در بردن: to survive an attempt at one's life

با اکثریت شکننده برندۀ انتخابات شدن:to win by a narrow margin

تشدید کردن: intensify

تقریباً تمام روز: the better part of a day

ناتوانی در پرداخت بدهی: to default on one's debt

ده سال پس از آغاز ماموریت: ten years into the mission

تجارت پررونق: brisk business

به اعتراف خودشان: by their own admission

بهای گزاف: dear cost

در اصول به توافق رسیدند: they agree in principles

کم فروغ: lackluster

کابینه ای که تمام سلایق سیاسی در آن حضور دارند: a cabinet represented by

برای ... دست به هر کاری می زنیم: to go to the end of the world to do sth

دوره: spell

فلان چیز اتفاق نمی افتد مگر اینکه معجزه ای رخ دهد: barring a miracle

در تضاد فاحش: striking contrast

دقیقاً یک سال بعد: one year to the day

اوضاع رو بدتر کردن: to add insult to injury

سیم کارت اعتباری: prepaid

سیم کارت دائم: post paid

مجری مناظره: moderator

نپذیرفتن گل: to disallow

جنجال به پا کردن: to make a fuss

جنجال رسانه ای: media hype

حریم هوایی: airspace

نقض حریم هوایی: to violate

قرار است به زودی آغاز شود: set to take effect/come into force shortly

در نزدیکی ...: a short distance away

پرواز بر فراز جایی: overflight

وزیر بهداشت در کابینۀ اوباما: the Health Secretory under Obama

به نظر می رسد بحران اقتصادی پایانی ندارد: There seems to be no end to

فردی که شانس زیادی دارد: the odds-on-favorite

حقوق دادن: jurist

وکیل تسخیری: court-appointed lawyer

با X امتیاز در صدر است: to top the standings on X points

گزارش دقیق وجود ندارد: Details are sketchy/patchy

سرنگون کردن: topple; oust; overthrow

بن بست: impasse

صفت شخص معروفی که زیاد سوتی می دهد: gaff-prone

عبارت مناسب برای فردی که با واقعیات جامعه بیگانه است: out of touch

بنابر جدید ترین گزارش های رسمی: Latest official reports show that

در سال مالی منتهی به 1390: in the financial year ending March 20, 2012

افزایش جمعیت: population growth

به فراموشی سپرده شدن: to fade/sink/slide into obscurity

به زمان های دور باز می گردد: It dates back to the time immemorial

تحولات (منطقه ای؛ سیاسی؛ اجتماعی؛ ...): developments

عنوان مکرر: running head

تهدید موجودیتی: existential threat

بررسی سیاست خارجی ایران و عربستان در قبال عراق پس از صدام حسین:

A review over Iran and Saudi Arabia's policy in post-Saddam Iraq

...

اقلیم خودمختار کردستان: Kurdistan Autonomous Region

...

 پشت درهای بسته: in camera

(در انتخابات) با ...درصد از رقیبش عقب تر است: He's trailing his opponent by ... percent 

(در انتخابات) با ...درصد از رقیبش عقب تر است: He's lagging behind his opponent by ... percent 

تبانی در مسابقات: match fixing
شرکت یا فرد برگزار کنندۀ نظرسنجی: pollster 
دورۀ خشکسالی: dry spell
نون و نمک خوردن: to break bread
داشتن مواضع کاملاً متفاوت (مغایر): to hold divergent views
با چیزی در تضاد بودن: to run counter to
بی پایه و اساس: groundless; baseless
در ارتباط با: As for
فعالیت های هسته ای ایران ماهیتی صلح آمیز دارد:
Iran's nuclear activity is peaceful in nature.
...
محور اصلی مذاکرات بودن: something will take center stage during negotiations
مذاکره کنندۀ ارشد هسته ای ایران: Iran's top nuclear negotiator
تایید حکم (مثلا تایید حکم دادگاه به وسیله دادگاه استیناف):
 to uphold a ruling/verdict
...
نقض حکم (مثلا تایید نکردن حکم دادگاه به وسیله دادگاه استیناف):
to overturn a ruling/verdict
پیش بینی ها نشان می دهند امیدی به بهبود اوضاع نیست:
Forecast shows no light at the end of the tunnel.
...
در پایین ترین سطح بودن: to be at the lowest
طرح های ریاضتی: austerity measures
انتظار می رود نرخ بیکاری در فرانسه تا سال 2015 به سیر صعودی خود ادامه دهد:
The rise in joblessness in France is expected to continue into 2015
...
مسالۀ آزار دهنده: pressing/burning issue
ساختنش ده سال به طول انجامیده است:
It was ten years in the making.
...
این خیابان تنها برای ترافیک سبک مناسب است:
The road is only practicable for light traffic.
...
لغو حکم: to reverse/rescind/revoke a verdict
فرهنگ مند:culture-bound
با علم به اینکه: secure in the knowledge
ریز مکالمات: transcript of calls
خط یک طرفه: suspended
تعامل بزرگ: grand bargain
خط قطع شده: disabled
اعتبار: balance
سیم کارت غیر فعال: idle
تلفن ثابت: land line
خروج از سالن به نشانۀ اعتراض: walk-out
همه جا حاضر بودن: to be in evidence
به معنای واقعی کلمه: in the true sense of the word
حریم رودخانه riparian zone
از چیزی متحمل بیشترین خسارت شدن: to bear the brunt of something
بهای چیزی را پرداختن: to pick up the tab
US taxpayers picked up the tab of two consecutive wars.
... 
رئیس جمهور منتخب: president-elect
رئیس جمهور آینده: incoming president
...
رد پای ... در حادثه ای دیده می شود: to bear the hallmark
در سودده کردن مجدد شرکت نقش تعیین کننده ای داشته است:
He was instrumental in restoring profitability to the company.
...
نقش تعیین کننده داشتن: to be instrumental
نقش تعیین کننده داشتن: to play a central role
جزایر مورد مناقشه: disputed islands
از شکایت صرف نظر کردن: to drop the case against 
نماینده کشورها در سازمان اوپک: governor
نمایندۀ ایران در اوپک: 
Iran's OPEC governor
 اجازۀ قضایی: judicial permission
توپ در زمین آن هاست: ball is in their court
از طریق مراجع قانونی: through legal channels
از طریق مراجع قانونی پیگیری می شود:
 to follow up something through legal channels
...
حق مسلم: inalienable rights
مذاکرات هدفمند: targeted talks
چوب لای چرخ گذاشتن: 
to put a spoke in someone's wheel
...
نمونۀ روشن: jarring/glaring/shining example
این طرح زایدۀ ذهن ... است: to be the brainchild of 
در پیشگیری از (بیماری، حادثه، ...) مفید است: to keep sth at bay
تندخوانی: reading sprint
به عنوان متهم در دادگاه حاضر شدن: to take the dock
به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شدن: to take the stand
دسترسی نامحدود: unfettered access
فردی از ایده ای خوشش نمی آید:
The idea does not sit well with someone
...
عقب ماندگی فن آوری: technological backwardness
خانه ای که از انرژی خورشیدی استفاده می کند: solar-heated house
سکان: rudder
هنرپیشه ای که تغییر حرفه داده و اقتصاددان شده است: an actor-turned economist
دانش فنی: technological know-how
شرکت دایر: going concern
ادبیات انگلیسی: English letters
کسب و کار خانوادگی: family concern
چندوجهی: multifaceted
 حرکت بر روی نوار سودآوری: to remain on the profitability streak
نوار شکست: losing streak
نوار پیروزی: winning streak
نخست وزیر کنونی: sitting prime minister
به درازا کشیده شدن: to drag on
در پایان سفر خود: at the close of his trip
از کاری خودداری کردن: to stay away with
معادل مناسب برای حیف و میل کردن: down the drain
تک همسری: monogamy
چند همسری: poly gamy
دوهمسری: bigamy
ارزش گذاری: valuation
شاهکار مهندسی: feat of engineering 
آغاز شدن: to kick off
سازه های پیش تنیده: pre-stressed structures
سازند (زمین شناسی): formation
average (یکی زا معانی آن): معمولی؛ عادی؛ ...
How much difficulty do you think the average baby has in sleeping?
به عقیدۀ شما کودکانْ عموماً تا چه اندازه مشکل بی خوابی دارند؟
...
کار کردن تا دیروقت: to work unsocial hours
مسئولیت پذیری: accountability
آمیزه: melange
کاهش خودکار بودجه: sequester
پیدا کردن راه حل: to work out a solution
بی روح: lackluster
ادارۀ روزمره امور: day-to-day administration of affairs
حضورش را کاهش می دهد: to wind down its involvement
حمایت مردمی: public support
شواهد نشان می دهند که ...: There are indications that
اعزام نیروی بیشتر: to put more boots on
کاهش یافتن تدریجی: to erode/fade away/decline
به هم پیوستن: to team up
شانس داشتن: to stand a chance
در روزهای آینده: in the days to come
میکروبایوتای موجود در آن عمدتاً از باکتری های اسیدلاکتیک تشکیل می شود:
Their microbiota is dominated by lactic acid bacteria
...
روش انجام کاری را آموختن: to get the hang of something
طبابت کردن: to practice medicine
سابقه بیماری: medical history
مردمی: representative
سواد آموزی: literacy campaign
در مواجهه با: in the face of
دامن زدن: feed; fuel; fan the flame of
بدتر شدن: things have taken a twist/turn for the worst
برگشتن ورق: the reversal of fortune
وزیر دارایی: finance minister
هوادار: supporter
ادامه دادن: to carry on
چیزی را از مسیر اصلی اش منحرف کردن (روند؛ پروسه؛ ...): to hijack
با دقت پیگری کردن: to closely monitor
نگران کننده: alarming; worring

...
پنهان شدن: to go into hiding

فراری بودن: to be at large
تلاش خودش رو کرده است: it wasn't for lack of trying
تجدید بیعت: to reaffirm one's allegiance
...
وی در سفر دوره ای خود به آفریقا از 7 کشور دیگر نیز بازدید می کند
His African tour will take in 7 other countries
...
از مسئولیت سرباز زدن: to abdicate responsibility
در اقدامی غیر منتظره: in an unexpected move
این اقدام دولت فرانسه در راستای جلوگیری از افزایش مالیات ها صورت گرفت
the move is designed to prevent tax hike
...
تا پایان جام جهانی 2014: through the world cup finals 2014
تمدید قرارداد: to renew contract
سفر دوره ای: tour
بودجۀ سال آینده: next year's spending package
...
ثروت بادآورده: windfall
اتخاذ کردن رویکرد سختگیرانه: to take a tough line on
 به نحوی از انحا: in one form or another
کشورهای بدهکار: indebted nations
کوتاه مدت: short-lived
دوران نخست وزیری او کوتاه بود: his premiership was short-lived
سفر خود را نیمه تمام رها کرد: he cut his trip short
در شرایط نامطمئن: to be on the knife edge
در شرف وقوع: sth is looming
... داره نزدیک می شه: sth is looming closer
سر مسائل قومی با یکدیگر اختلاف دارند: they are divided on an ethnic line
چیزی را به سرعت به حالت عادی بازگرداندن: to put sth back on fast track
در خطر بودن: to be on the line
نابرابر: disproportionate 
واضح و آشکار: thinly-veiled
به سرعت: out-of-hand
واضح و آشکار (تابلو): to be an open secret
...
آغاز شدن: to be called to order
جلسه ساعت 10 شروع می شود: The meeting is called to order at 10
...
to carry the day
تلاش برای متقاعد کردن افراد
موزه برای بازدید عموم گشایش خواهد یافت: to open to the public
مشروعیت: legitimacy
در کورس رقابت باقی ماندن to be kept in contention
از رقابت خارج شدن to be put out of contention
از همراهی تیم محروم شدن
to receive a touchline ban
...
فرصت گلزنی (موقعیت گل): sitters
(معمولا با فعل miss به کار می رود)
دفاع پوششی fullback
پارگی همسترینگ او را سه ماه نیمکت نشین کرد
he sustained a really bad hamstring tear that kept him on the sidelines for three months
...
اواسط؛ در میانه
halfway/midway through
در بدترین زمان ممکن اتفاق افتاد
It couldn't have come at the worst time

از محل درآمدهای مالیاتی
by future taxation
به نرخ روز
at current prices
عضو علی البدل
alternative member
adviser
استاد مشاور
supervisor
استاد راهنما
as a matter of course حسب معمول

تلاش بی شائبه
selfless efforts
بدهی بالا آوردن
to run up debts
تمام روش ها را امتحان کردن
to exhaust all avenues 
.....
تبادل نظر کردن
to exchange view
to compare notes
.....
سازش 
reconciliation
....
نسنجیده/سنجیده
unthinking/judicious
کنسل شدن
to call off
.....................................
سنجیده
well-thought-out
نسنجیده
ill-thought-out
.....................................
ستایش شده
well-thought-of
....
درخواست کسی را برای کمک نادیده گرفتن
to turn a deaf ear to their calls for help
...
pedestrianization (معماری): پیاده‌مدار کردن
...
bacterial isolate (میکروبیولوژی) جدایش باکتریایی
...
محافل دانشگاهی
academic circle
...
بازآرایی
reconfiguration
....
inequality
نامساوی
..............
جلسه ویژه
ad hoc meeting
...
قدرت‌نمایی کردن
to flex muscles
...
nosocomial waste زباله های بیمارستانی
...
درفترچه بانکی
passbook 
....
سود پرداختی بابت تسهیلات مالی
Interest Expense
....
جواب سربالا: an evasive answer (منبع: فرهنگ کیمیا، نویسنده: کریم امامی، ناشر: فرهنگ معاصر)
...
فشارها را افزایش دادن to turn up the heat

دقایق/ثانیه‌های تلف شده dying minutes/seconds
گل خورده را پاسخ دادن to retaliate
Tranmere turned up the heat and Mark Proctor retaliated in the dying seconds of the first half. 
(منبع: لانگمن)
...
اشک شوق ریختن
to weep for joy
...
فرار flight
فرار کردن take flight
فراری دادن to put someone to flight
....
معمولا دزد و پلیس بازی می کردیم.
We used to play at cops and robbers.
 ...
آتش انتقام 
flames of revenge
آتش انتقام او را فراگرفت.
Flames of revenge shot through her.
....
 سراغ کسی را گرفتن
to inquire after someone
این موقع شب
at this time of night
...
عینک پنسی lorgnette 
....