sitters در فوتبال به معنای فرصت مسلم گلزنی است. معمولا با miss کار میرود (1).
مثال:
We only scored one [goal] in the second half, in which Rooney and Cleverley both missed sitters (2).
ترجمه پیشنهادی:
در نیمۀ دوم، که رونی و کلورلی فرصتهای زیادی را از دست دادند، فقط یک گل زدیم.
منابع:
2) Alex Ferguson: Autobiography
سهام دار، همانطور که از نامش پیداست، فردی است که در شرکت و یا موسسه دارای سهم است. برای برگردان shareholder همانطور که می دانیم باید از معادل "سهام دار" استفاده کرد. اما در متن های اقتصادی و مدیریتی گاهی اوقات با واژۀ stakeholder نیز مواجه می شویم که اکثر مترجمان آن را به اشتباه "سهام دار" معنا می کنند، در حالی که معنایی غیر از سهام دار از آن برداشت می شود.
stakeholder به کلیۀ اشخاصی گفته می شود که از یک شخصیت حقوقی (شرکت، موسسه، سازمان، ...) سود می برند، و این اشخاص لزوما سهام دار نیستند. برای نمونه، در شرکتها کلیۀ پرسنل در تمام سطوح stakeholder محسوب می شوند. یا مثلا فردی که به عنوان پیک یا راننده با شرکت کار می کند نیز در ردۀ stakeholder قرار می گیرد. بنابراین نمی توان هنگام ترجمه برای آن معادل "سهام دار" را نوشت. یکی از معادل های مناسب برای stakeholder واژۀ "ذی نفع" است.
در مجموع، باید گفت سهام داران خود نوعی ذی نفع محسوب می شوند، اما هر ذی نفعیْ سهام دار محسوب نمی شود. در پایان به یکی از مثال هایی که واژه های stakeholder و shareholder در آن به کار رفته اشاره می شود.
مثال:
The corporate social responsibility concept recognizes that firms, apart from their responsibility to produce profit for their shareholders, have responsibility to their stakeholders.
ترجمه:
مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتیْ این موضوع را تصدیق می کند که شرکت ها، علاوه بر مسئولیت سودآوری برای سهام داران، در قبال ذی نفعان خود نیز مسئولند.
....
زمانی که کودکان در هراسند تا مبادا جانشان را از دست دهند،
زمانی که مادران در سوگ فرزندان از دست رفته شان داغدارند،
ممکن است انسان نباشند --- شاید گاو، خوک، گوسفند، یا فیل باشند،
... اما، از برای یکدیگر، مادر و فرزند اند.
منبع:
www.vegfriend.com
حرف زدن و بازی با کلمات مهارتی ست که همگان کم و بیش بر آن مسلطند. اما زمانی که کلمات را می بایست در قالب جمله به روی کاغذ آورد، اغلب نتیجه ای فاجعه آمیز به بار خواهد آمد.
جملات طولانی، اشکالات بچه گانۀ دستوری، عبارات زائد، واژه های دوپهلو، بی توجهیِ کامل به علائم سجاوندی، جملات بی ربط، جملات بدون فعل، اعراب گذاری نکردن، و غیره همگی اشتباهاتی است که هنگام نوشتار زبان مادری رخ می دهند. نتیجه این خواهد شد که کسی از متنی که ما نوشته ایم سر در نمی آورد یا از یک عبارت واحد چندین برداشت متفاوت خواهد شد، گاهی نیز چند بار باید جمله ها را خواند تا متوجه منظور نویسنده شد.
برخی این مشکلات را ناشی از ضعف نگارش فارسی می دانند. با اینکه خط فارسی به دلیل اعراب گذاری نکردن و یا کم توجهی بزرگان ادب به اصلاح نقصان های آنْ خالی از اشکال نیست، اما بزرگترین مشکل زبان فارسیْ ظاهراً کم کاری ادبیِ متکلمان زبانِ فارسی است، به گونه ای که به نظر می رسد قشر تحصیل کرده تمایلی به ارتقای دانش ادبیات خود نداشته باشد.
با مراجعه به نامه های اداری، خبرهای نشریات، پست های وبلاگ، مقالات علمی، و غیره به اشتباهاتی برمی خوریم که به نظر می رسد بروز آن ها شایستۀ قشر تحصیل کردۀ کشور نباشد. افرادی که سابقه ای در کار ویرایش دارند قادرند این اشکالات را به شکل جزء به جزء بیان کنند و افرادی نیز که اهل مطالعه اند با خواندن جملات حاوی نقص ناخودآگاه متوجه می شوند که قسمتی از کار نویسنده ایراد دارد.
برای مرتفع کردن این مشکل، در زمان آموزش مقدماتی و آموزش عالی می توان برنامه ای تدوین کرد که در راستای آن بر ادبیات و نحوۀ درست نویسی تمرکز بیشتری شود. اصحاب رسانه نیز می بایست، در زمان نوشتن مقاله و یا زمانی که برای مخاطب سخنرانی می کنند، در گزینش کلمات و جمله بندی ها توجه بیشتری به خرج دهند؛ چرا که هر آنچه از رسانه بیرون می آید اغلب در اذهان نقش می بندد و چنانچه اشکالی در آن باشد، اصلاح کردن آن غیرممکن می نماید. برای مطالعۀ بیشتر در این زمینه می توان به کتاب غلط ننویسیم، اثر ابوالحسن نجفی، مراجعه کرد که در آن حجم زیادی از این اشتباهات فهرست شده اند. دانشگاهیان و سایر افرادی که با قلم سر و کار دارند نیز می بایست با یادگیری اصول نگارش و ویرایش جمله هایی بنویسند که شایستۀ نام و آوازۀ آن ها باشد، و پس از اتمام متن، دست کم یک بار خود را در جایگاه مخاطب قرار دهند و قضاوت کنند که آیا «خودشان آنچه را نوشته اند می پسندند یا خیر.» اگر پاسخ منفی باشد یعنی قسمتی از کار آن ها ضعف داشته و نیاز به اصلاح دارد.
افراد متواضعْ طالب علم اند؛ اشخاصی هستند که عقیده دارند همیشه چیزی برای یادگرفتن موجود است. آن ها به دنبال یادگیری مهارت های جدید اند. از پذیرفتن این موضوع که می توانند رشد کرده و مهارت هایشان را ارتقا بخشندْ ابایی ندارند.
در تمام زمینه ها، آن هایی که سرشار از غرور و تکبرندْ علاقه ای به یادگیری چیزهای جدید ندارند، زیرا عقیده دارند همه چیز را دربارۀ زمینۀ علمی خود می دانند. افراد بزرگْ در زندگی خود متواضعانه به دنبال رشد و یادگیری اند.
فروتنی خالص (genuine humility) درک عمیق این موضوع است که برتر از دیگران نبوده و در عین حال کمتر از دیگران نیز نیستیم. از منظر بیرونی، همگی دارای توانایی ها و استعدادهای مختلفیم، اما در قالب مخلوقاتی که آفریدۀ خدا هستیم، همگی از منظر خالق نظام هستیْ ارزش یکسانی داریم.
منبع:
Millard, K., Cebula, J. (2012) Lead Like Butler: Six Principles For Values-Based Leaders, U.S.: Abingdon.
چای دومین نوشیدنی محبوب در دنیاست. یگانه نوشیدنی ای که از لحاظ مصرف رتبه ای بالاتر از چای دارد آب است.
Tea is the second most popular beverage in the world. Only water is rated higher in world consumption than tea.
(Textbook of food science & technology, Avantina Sharma)
الگوی کلی به شکل زیر است:
to be the most popular ... in the world
البته جمله بالا را به اشکال دیگر هم می توان بیان کرد. صرفاً یکی از الگوها نوشته شد.
مصرف جهانی:
world consumption
رتبۀ اول رو داشتن:
to be ranked first
...