هر چیزی آفتی دارد. آفت بادکنک هم، باد بیش از اندازه است؛ هرچه باد آن بیشتر باشد احتمال ترکیدن آن هم بیشتر است. آدم های تحصیل کرده هم به همین ترتیب؛ بعضی وقت ها در اثر جنبه و ظرفیت به غایت پایین، باد آن ها بیش از اندازه زیاد می شود و هر آن احتمال ترکیدن آن ها وجود دارد. سعی کنید همان طور که از بادکنک های حقیقی و در حال انفجار دوری می کنید، از این بادکنک های تمثیلی هم دوری کنید. چون اولی تنها به جسم شما آسیب می رساند اما دومی روی روح و روان شما خش می اندازد.
مصداق بارز آن، افرادی هستند که اصرار دارند به نام و نام خانوادگی خود پیشوند «دکتر»، «مهندس»، «استاد» و ... را بچسبانند و اصرار دارند مدارکی را که کسب آن ها مانند نوشیدن مایه حیات سهل و آسان است به رخ دیگران بکشند. همچنین، به افراد فوقالذکر بیمارانی را باید اضافه کرد که مبتلا به جنون تولید مقالات ISI هستند. اکیدا باید به این افراد، و همچنین آن هایی که حقیقتا عالم اما متاسفانه کم ظرفیت هستند، توصیه کرد که مبادا غرور بیش از حد منجر به ترکیدن آن ها شود.
البته خودمان هم در باد کردن این بادکنک ها مقصریم. اگر در گفتار روزمره خود سعی کنیم مدام دیگران را «دکتر» و «مهندس» و «استاد» خطاب نکنیم و در مکاتباتمان با این افراد از به کار بردن این واژگان بعضا کذایی خودداری کنیم، اینگونه اشخاص هم کمتر دچار غرور کاذب می شوند. نباید فراموش کرد «چنانچه بادکنک زیاد باد شود در صورت خودمان می ترکد.»
با درود
مطلب جالبی را نگاشته اید.این بادکنکهای انگل صفت ۵سال از بهترین دورانهای زندگیم را با حرفهای پوچ وبی هدف به خاکستر تبدیل کردند هنوز هم حسرت آن سالهای از دست رفته را میخورم که فریب آن انسانهای پوچی را خوردم،ولی بعدها فهمیدم که اینگونه انسانها نوعی بیمار روانی اند و باید روان درمانی شوند.
منتظر شما در وبلاگم هستم.
با سپاس
سلام چه عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



چیکار
بازگشت مجدد شما رو به بلاگ اسکای تبریک میگم
ای بابا خبر میکردین زودتر خدمت برسیم
آخه چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای دیکشنری ای اکسفورد ای مغز متفکر ای
روشنفکر ای دامنه لغات گسترده ای که دیگه
کلمه ای به ذهنم نمیاد درتوصیف این پست زیبا و
دلنشینی که این روزها مخصوصا حرف دل نازک من
هم هست بگم
پی نوشت نظر:کنجکاویم گل کرد چیزی شده که
نوشتین در تایید یا عدم تایید مختارین
خب مسلمه که هر کسی اختیار وب خودشو داره اما
فقط ببینم نظر من تایید نمیشه
میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هیچی دوباره میام نظر میدم
خداوند نظر تایید نکنندگان را دوست ندارد(از بیانات گهر بار دلشکسته
)
خیلی ساده و آراسته و جالبتر اینکه حراست گفت آقا کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟دکتر خندید و گفت بله الان کارت شناسایم رو میارم خدمتتون اونوقت یه مشت جوجه محصل بواسطه یک کیف سامسونت دستشون و کت و شلوار براقی که تنشون بود شده بودن آقایون مهندس که نیازی به ارائه کارت شناسایی نداشتن!!!
موضوع خیلی خوبی رو مطرح کردین و خیلی بده که آدم خودش رو بزرگ ببینه ما آدمها هر چقدر هم که یاد بگیریم باز هیچی نمیدونیم و همیشه هستند کسانی که بیشتر و بهتر از ما میدونن در واقع همون
مثل دست بالای دست بسیار است.
چند وقت پیش مصاحبه ای با دکتر علی اکبر جلالی
پدر علم و فناوری ایران ِنظریه پرداز موج چهارم ـ عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت و خلاصه هر چی از عناوین علمی این شخص بگم کمه داشتم.جالبه این آدم با تمام علمی که داره اونقدر متواضع رفتار میکنه که اگر کسی از نزدیک با این شخص آشنایی نداشته باشه نمیتونه بفهمه که این فرد یکی از شخصیتهای به واقع علمی کشورماست.
یادمه در کنفرانسی که بودیم متخصصان فناوری اطلاعات دعوت داشتند که همه تازه یه لیسانسی گرفته بودن و نبودین ببینید که چطور با ست کردن
کت و شلوار و کفش و رسیدن به وضع موهاشون میخواستن بگن بابا ما مهندسیم.
و بیشتر از هر چیز ظاهر اینا جلب توجه میکرد نه اطلاعات علمیشون چون به واقع هیچ کدوم هیچی نمیدونستند و وقتی از دور دکتر جلالی رو دیدم که دارن از گیت رد میشن -داشتم نگاه میکردم این شخص که استاد همه ایناست چطوری لباس میپوشه