حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.
حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.

دل به دریا زدن به انگلیسی

یکی از معادل‌های «دل به دریا زدن»

take a leap of faith

We are surrounded by social and economical systems that are designed by others long ago to fulfill their own dreams, but some individuals manage to take a leap of faith, risk social rejection and even persecution in order to create more meaning in their own lives and the lives of those around them.

شاید معانی دیگری هم داشته باشد. صرفا یکی از معادل‌هاش نوشته شد.

ترجمه:

ما با سیستم‌ها اجتماعی و اقتصادی احاطه شده‌ایم که مدت‌ها قبل توسط اشخاصی که می‌خواستند به رویاهای‌شان جامه‌ی عمل بپوشانند طراحی شده‌اند، اما برخی افراد دل به دریا زدند، طردشدن از اجتماع و حتی آزار را به جان خریدند تا به زندگی خودشان و اطرافیان‌شان معنای جدیدی ببخشند.


 

مقایسۀ ترجمۀ ماشینی و ترجمه با کمک کامپیوتر (بازنشر)

نویسنده:

آلینا سینچان


توانایی در صحبت کردن (و نوشتن) به زبانی غیر از زبان مادری نوعی مهارت اجتماعی سودمند است. از دوران باستان، مردم برای برآورده کردن مقاصد اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی مجبور بوده‌اند با «خارجی‌ها» مکالمه کنند و مهارت‌ نخبگان در زبان‌های خارجی منجر به ترجمۀ بزرگترین آثار ادبی دنیا به تعداد زیادی از زبان‌ها شده است و متعاقباً تمام ملت‌ها از این آثار نفع برده‌اند. پیمان‌هایی که مسیر تاریخ را تغییر داده‌اند با کمک زبان‌های مشترک تدوین و منعقد شده‌اند؛ این زبان‌ها به طرفین درگیر فرصت داده‌اند گفتگویی تأثیرگذار با یکدیگر ترتیب دهند. بنابراین، ترجمه مکتوب و ترجمه شفاهی نقش مهمی در تکامل انسان داشته‌اند.


دستاوردهای فنی که در تمام زمینه‌ها شاهدش هستیم دنیای مترجمان را به نحو مطلوب تغییر داده استماشین‌های قدیمی تایپ مدت‌هاست که جای خود را به کامپیوتر داده‌اند؛ با هدف کمک به مترجمان برای ارائۀ نسخه‌ای دقیق‌تر از ترجمۀ متن مبدأ، مجموعه‌ای از ابزارها ابداع شده‌ و بهبود یافته‌اند. ترجمه با کمک کامپیوتر ـــ که بوسیلۀ مترجمان خبرۀ کاربلد انجام می‌شود ـــ علاوه بر اینکه ارائه‌دهندۀ نسخه‌ای باکیفیت‌تر است، کاهش‌دهندۀ زمانی‌ست که صرفِ پروژه می‌شود.


ابزارهای کمک مترجم (CAT) ـــ نرم‌افزارهای واژه‌پرداز (مانند کنترل‌کننده‌های املا و دستور زبان)، کورپس‌ها، ابزارهای حافظۀ ترجمه، دیکشنری‌های آنلاین و ... ـــ حرفۀ ترجمه را متحول کرده‌اند و منجر به تسریع فرایند ترجمه و بهبود کیفیت آن شده‌اند. با وجود این، ترجمۀ ماشینی ـــ گزینه‌ای جدید و غیرقابل اعتماد که غیرحرفه‌ای‌ها برخی اوقات به آن متوسل می‌شوند ـــ نباید در میان ابزارهای یک مترجم معتبر طبقه‌بندی شود. اگرچه این نرم‌افزارهای «هوشمند» بوسیلۀ تفکری ممتاز خلق شده‌اند تا بتوانند زحمت مترجم را کاهش یا به هر نوع بشری نسخۀ ترجمه‌شده‌ای از متن را ارائه دهند، این ماشین‌ها به اندازه‌ای اعتمادناپذیرند که خروجی آنها، در حیطۀ ترجمۀ تخصصی، ابزار خنده شده است.


اگر می‌خواهید دربارۀ ناتوانی‌های ترجمۀ ماشینی نمونه‌ای بارز داشته باشید، می‌توانید به اثری از بیل برایسون با نام «زبان مادری» مراجعه کنید.

از دل برود هر آنکه از دیده رود:

 بنابر توضیح نویسنده، شخصی تصمیم گرفت عبارت مشهور «out of sight, out of mind» را به یکی دیگر از زبان‌های اروپایی ترجمه کند. 

دیوانگی کور:

 نتیجۀ آن مدتی بعد به انگلیسی برگردانده شد و آنچه بر روی صفحه نمایان شد «blind insanity» بود! با توجه به اینکه «out of sight» و «out of mind» را می‌توان به عنوان معادل‌هایی برای blind و insanity در نظر گرفت، باید اذعان کرد که ماشین وظیفه‌اش را به خوبی انجام داده است، زیرا دو بخش از یک proverb را به عنوان دوcollocation مستقل در نظر گرفته است. این مسئله قطع به یقین قدمی مثبت برای یک ماشین «گنگ» است اما آنچیزی نیست که ترجمۀ حرفه‌ای به آن می‌پردازد.


به منظور استفادۀ مؤثر از ترجمۀ ماشینی، باید به هر دو زبان تسلط داشته باشید؛ در غیر این صورت، در تشخیص دادن نقصان‌ها و، در پی آن، اصلاح کردن اشتباهاتی که منجر به ابهام و افت کیفی می‌شوند ناتوان خواهید بود. افرادی که از این نرم‌افزارها استفاده می‌کنند در پیرامون ما به کرات دیده می‌شوند، اما کاربرد آنها بیشتر به گوشی‌های موبایل و محیط‌های غیررسمی محدود می‌شود. بیشتر استفاده‌کنندگان از نرم‌افزارهای ترجمه دانش‌آموزانی هستند که برای حل تمارین دروس زبانشان روی به این ابزارها می‌آورند. زمانی که صحبت از سرویس‌های ترجمۀ تخصصی می‌شود، نباید فراموش کرد که ترجمه صرفاً به هم چسباندن تعدادی مشخص از لغات در قالب یک جمله نیست، که متأسفانه عملی‌ست که ترجمۀ ماشینی انجام می‌دهد.


هدف از ابزارهای کمک مترجم (CAT) که به نظر می‌رسد جزئی جدایی‌ناپذیر از حرفۀ مترجم باشند کمک کردن به مترجم است نه آموزش دادن. در بحث دانش زبانی، رشد حرفه‌ای و تمرین مداوم است که می‌تواند مترجمی حرفه‌ای بسازد.

منبع

Alina Cincan (August 3, 2012) Machine Translation vs Computer Aided Translation,Available at: http://inboxtranslation.com/blog/machine-translation-computer-aided-translation/ (Accessed: 2/22/2015).

تفاوت روس و روسی

روس:

برای توصیفِ اشخاص به کار می‌رود. در حقیقت، صفت شخص است.


روسی:

برای توصیفِ اشیاء (یا غیرشخص) به کار می‌رود. در حقیقت صفت شیء است.


برای نمونه؛ 


الکساندر سرگئی اویچ پوشکین شاعر و نویسنده روس در 26 مه 1799 میلادی در شهر مسکو چشم به جهان گشود. تقریبا 38 سال عمر کرد و در 29 ژانویه 1837 در سن پترزبورگ درگذشت. او بنیان‌گذار ادبیات روسی مدرن به حساب می‌آید. برخی او را بزرگترین شاعر روس و احیاکننده زبان روسی‌ می‌دانند (عسگریان، ع.، تأثیر ترجمۀ قرآن بر آثار پوشکین، ماهنامۀ صنعت ترجمه، پاییز 93).


همانطور که مشاهده می‌شود، در جمله‌های بالا در مقابل شاعر و زبان به ترتیب از صفت‌های روس و روسی استفاده شده است، «شاعر و نویسندۀ روس»؛ «زبان روسی». 


منبع: کتاب غلط ننویسیم، ابولحسن نجفی



تفاوت shareholder و stakeholder --- (سهام دار و ذی نفع)

سهام دار، همانطور که از نامش پیداست، فردی است که در شرکت و یا موسسه دارای سهم است. برای برگردان shareholder همانطور که می دانیم باید از معادل "سهام دار" استفاده کرد. اما در متن های اقتصادی و مدیریتی گاهی اوقات با واژۀ stakeholder نیز مواجه می شویم که اکثر مترجمان آن را به اشتباه "سهام دار" معنا می کنند، در حالی که معنایی غیر از سهام دار از آن برداشت می شود.


stakeholder به کلیۀ اشخاصی گفته می شود که از یک شخصیت حقوقی (شرکت، موسسه، سازمان، ...) سود می برند، و این اشخاص لزوما سهام دار نیستند. برای نمونه، در شرکتها کلیۀ پرسنل در تمام سطوح stakeholder محسوب می شوند. یا مثلا فردی که به عنوان پیک یا راننده با شرکت کار می کند نیز در ردۀ stakeholder قرار می گیرد. بنابراین نمی توان هنگام ترجمه برای آن معادل "سهام دار" را نوشت. یکی از معادل های مناسب برای stakeholder واژۀ "ذی نفع" است. 


در مجموع، باید گفت سهام داران خود نوعی ذی نفع محسوب می شوند، اما هر ذی نفعیْ سهام دار محسوب نمی شود. در پایان به یکی از مثال هایی که واژه های stakeholder و shareholder در آن به کار رفته اشاره می شود.


مثال:


The corporate social responsibility concept recognizes that firms, apart from their responsibility to produce profit for their shareholders, have responsibility to their stakeholders.


ترجمه:


مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتیْ این موضوع را تصدیق می کند که شرکت ها، علاوه بر مسئولیت سودآوری برای سهام داران، در قبال ذی نفعان خود نیز مسئولند.


....


نحوۀ ترجمۀ "دومین ... محبوب در دنیا"


چای دومین نوشیدنی محبوب در دنیاست. یگانه نوشیدنی ای که از لحاظ مصرف رتبه ای بالاتر از چای دارد آب است.


Tea is the second most popular beverage in the world. Only water is rated higher in world consumption than tea.

(Textbook of food science & technology, Avantina Sharma)

الگوی کلی به شکل زیر است:


to be the most popular ... in the world


البته جمله بالا را به اشکال دیگر هم می توان بیان کرد. صرفاً یکی از الگوها نوشته شد.


مصرف جهانی:


world consumption


رتبۀ اول رو داشتن:


to be ranked first


...

لزوم توجه به تمام معانی هنگام ترجمه کلمات


همانطور که همگان می دانند هر واژه ای که در زبان وجود دارد می تواند چندین معنی داشته باشد. مثال کلیشه ای آن واژۀ "شیر" است که سه معنا از آن برداشت می شود و با توجه به کل جمله می توان معنای واقعی آن را حدس زد.


در زبان های دیگر نیز همین قضیه صادق است. غالباً مترجمان صرفاً به معنای اول و رایج تر کلمات دقت می کنند و سایر معانی آن را نادیده می گیرند. این قضیه برخی اوقات برای آن ها مشکل ساز می شود و نارضایتی کارفرما را به دنبال دارد.


به عنوان نمونه؛

معنای رایج realize درک کردن است. اما اگر از معانی دیگر آن غافل شویم، ممکن است نتیجۀ غفلت ما دردسر ساز شود. مثلاً در جملۀ زیر:


From the point of energy saving, improving the efficiency of heat exchangers can be realized in two ways.


اگر مترجم به سایر معانی این کلمه بی توجه باشد، و آن را "درک کردن" معنا کند، ترجمه ای که ارائه می گردد به این شکل خواهد بود:

"به منظور کاهش مصرف انرژی، افزایشِ کارایی مبدلهای حرارتی به دو شیوه درک می شود."


طبعاً "درک می شود" در جملۀ بالا با زمینۀ متن ناهمگون است و مخاطب از جمله هیچ برداشتی نخواهد کرد. اما چنانچه سایر معانی realize در فرهنگ لغت چک شود، به معادل های دیگری نیز بر خواهیم خورد. مانند؛ "تحقق یافتن"، "تحقق بخشیدن"، "به واقعیت تبدیل کردن" و غیره.

در نتیجه، realize در جملۀ فوق معنایی غیر از "درک کردن" دارد. می توان آن را "تحقق یافتن" معنا کرد. فرم اصلاح شدۀ جمله به شکل زیر در خواهد آمد:


"به منظور کاهش مصرف انرژی، افزایشِ کارایی مبدلهای حرارتی به دو شیوه تحقق می یابد."


سایر کلمات نیز به همین شکل هستند. از هر کلمه ای ممکن است چندین معنا برداشت شود، و ترجمه صحیحْ توجه به تمامی معانی را طلب می کند.


برای مطالعه بیشتر:

نجفی، ابولحسن (...)، غلط ننویسیم، نشر دانشگاهی.

خرم شاهی، بهاءالدین (...)، ترجمه کاوی، نشر نیلوفر.


از اختراع ماشین نساجی تا ظهور گوگل ترنسلیت (پست ثابت)


لودیتها (Luddites) در قرن 19 ام ظهور یافتند؛ این افرادْ  گروه‌های سازمان‌یافته‌ای را تشکیل می‌دادند  که اعضای آن‌ها صنعتگران ناراضی انگلیسی بودند. آن‌ها برای تخریب ماشین‌آلات نساجی طغیان کردند، زیرا عقیده داشتند این فن‌آوری‌ها رفته رفته جایگزین کارگران کارخانجات نساجی خواهند شد. این جنبش در روزهای پایانی سال 1811 از همسایگی ناتینگهام شروع شد و تا سال بعد به سایر شهرها نیز سرایت کرد [1].


جنبش مذکور به منظور توقف تکنولوژی و ممانعت از به اصلاح اتوماسیون تلاش مذبوحانه ای را آغاز کرد. قاعدتاً در آن دوره هنوز واژۀ «اتوماسیون» وضع نشده بود. با وجود این، خواسته یا ناخواسته هدف این افراد مبارزه با چنین روندی بود، یعنی بهره بردن از متدهایی که جایگزین انسان در کسب و کار و تولید شود. از نظر آن ها چنین روندی منجر به بروز پدیده‌ای می‌شد که امروزه به آن بیکاری تکنولوژیکی (technological unemployment) می‌گویند [2].


سیر بی‌پایان بیکاری تکنولوژیکی:

همگام با رشدِ تکنولوژی، انجام دادن کارها آسان تر می‌شود. تعبیری که از این موضوع می‌شود این است که انجام کار بیشتر با نیروی کار کمتر میسر خواهد شد. افراد زیادی نیز قربانی این روند خواهند شد. بنابراین، بیکاری تکنولوژیکی سیر خود را تا به امروز ادامه داده و به نظر می‌رسد نمی‌باید هیچ پایانی برای آن متصور بود، زیرا بشر هیچ پایانی برای تکنولوژی متصور نیست. 


کامپیوتر و بیکاری تکنولوژیکی:

با ظهور کامپیوتر و متعاقباً همه‌گیر شدن اینترنت شکل جدیدی از اضطراب گریبان متخصصان را گرفته است. همه‌گیر شدن فن آوری های مرتبط با کامپیوتر یعنی برخی مهارت‌های قدیمی دیگر کاربردی ندارند و این امر به معنای از میان رفتن بسیاری از فرصت‌های شغلی گذشته است [3].   

یکی از فن‌آوری‌هایی که از دل اینترنت بیرون آمده پدیده‌ای است به نام گوگل ترنسلیت، برنامه‌ای که تا چند سال پیش متخصصان و مترجمان با تمسخر به آن می‌نگریستند. اما این وسیله ظرف مدت زمانی کوتاه رشدی لجام گسیخته داشته و به پیشرفت های باورنکردنی دست یافته است.

ظاهراً مترجمان امروز همانند لودیت های 200 سال پیش باید نگران از دست دادن حرفۀ خود ظرف چند دهۀ آینده باشند. با این حال بعید می نماید بتوان سیاست لودیت های سال 1811 را در پیش گرفت و نیازی هم به این کار احساس نمی شود، چرا که به نظر می‌رسد این نگرانی‌ها بی‌مورد باشند. زیرا وظیفۀ  تکنولوژی صرفاً تسهیل امور است و افراد به جای واهمه از آن می‌بایست با آن همراه شوند. 


نگرانی‌های بی‌پایه و اساس:

تکنولوژی خالق فرصت های جدید است؛ به عنوان مثال، اینترنتْ انواع و اقسام جدیدی از بازاریابی را بنیان نهاده است. چنانچه بازاریابان سنتی با تکنولوژی جدید همراه و همگام شوند قادر خواهند بود به پیشرفت‌های چشمگیری در زندگی حرفه‌ای دست یابند. نگرانی دربارۀ تکنولوژی زمانی منطقی است که تنها نظاره‌گر آن باشیم و برای سازگاری با آن هیچ اقدامی نکنیم. تقریباً تمام حرفه‌ها از فرصتی که فناوری اطلاعات پیش روی آن‌ها قرار داده به نحو احسن استفاده کرده‌اند. چرا مترجمان از  فرصت‌های جدید استفاده نکنند؟


پیش‌بینی و دیدگاه‌هایِ شخصی نگارنده:

در نظریۀ بقای اصلح، تنها کسانی باقی می‌مانند که بهتر از بقیه خود را با شرایط جدید وقف دهند. این مساله می‌تواند درباره ترجمه هم مصداق داشته باشد. از آنجا که گوگل ترنسلیت و سایر نرم‌افزارهای پشتیبان مترجم ظرف سال‌های آتی به پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای دست خواهد یافت، تنها مترجمانی در رقابت باقی خواهند ماند که بهتر از سایرین با فناوری‌ها و دانش روز آشنا باشند.

بنابراین، مترجم ضعیف و متوسط فضایی برای کار نخواهد یافت، و صرفاً مترجمانی موفق خواهند بود که از دانشی فوق العاده برخوردار باشند، چرا که ظرف 50 سال آینده عملکرد گوگل ترنسلیت از عملکرد مترجمان ضعیف و متوسط بهتر خواهد بود و دیگر کسی برای چنین مترجمانی اهمیتی قائل نخواهد شد.


سرانجامِ لودیتها، کارگران، و مترجمان

بلافاصله بعد از ظهور لودیتها مبارزه علیه آن‌ها آغاز شد. برخی از آن‌ها با مجازات حبس روبرو شدند، برخی را تبعید کردند، تعدادی را نیز به دار آویختند؛ در نهایت، به نظر نمی‌رسد لودیتها کاری از پیش برده باشند. امروزه، واژۀ لودیت به اشخاصی اطلاق می‌شود که مخالف تغییر تکنولوژی هستند [1].

شواهد نشان می‌دهند که پیشرفت تکنولوژی تأثیری بر بیکار شدن کارگران ماهر نداشته است و صرفاً کارگران غیرماهر امنیت شغلی خود را در خطر می‌بینند. زیرا دستگاه‌های پیچیده نیازمندِ اپراتورهای ماهر نیز هستند، و برای عقب نماندن از قافله لازم است کارگران غیرماهر مهارت‌های خود را ارتقا بخشند.

مترجمان نیز باید دانش زبانیِ فوق‌العاده‌ای داشته باشند. زیرا همانطور که گفته شد، نرم‌افزارها ممکن است دیگر فضایی برای مترجمان ضعیف و متوسط باقی نگذارند. مترجمان فوق‌العاده نیز علاوه بر دانش زبانی می‌بایست به فکر به روز نگاه داشتن دانش IT خود نیز باشند تا بتوانند از مزایای آن برای تسهیل و ارتقای کار خود بهره‌مند گردند.


جمع‌بندی:

از زمان ظهور ماشین‌آلات نساجی تا به امروز 200 سال می‌گذرد و در این مدت هیچ گروهی قادر به بنا نهادن سد در مسیر رودخانۀ خروشان پیشرفت نبوده است. تنها می‌توان به کشتی‌هایی مجهز شد که از توان حرکت در مسیر این رودخانه بهره‌مند باشند. بدون شک فن‌آوری‌هایی مانند گوگل ترنسلیت در دهه‌های آتی صرفاً جایگزین مترجمانی خواهند شد که هیچ علاقه‌ای به همراه و همگام شدن با تکنولوژی ندارند، اما آن دسته‌ای که خود را با فناوری تطبیق می‌دهند و از آن نمی‌هراسند قادر خواهند بود در این مسیر پرتلاطم به حیات حرفه‌ای خود ادامه دهند.

منابع:

(1)Britannica (2013) Luddite, Available at:britannica.com/EBchecked/topic/350725/Luddite (Accessed: 15th July, 2013).

(2)Major, A. & peoples, J. (1971) Men and Nations, USA: ....

(3)Steve Krar (...) TECHNOLOGY PHOBIA, Available at:http://www.automationmag.com/images/stories/LWTech-files/10%20Technology%20Phobia.pdf (Accessed: 7th July, 2013).