حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.
حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه

حافظۀ ترجمه نوعی ابزار برای تسریع و تسهیل کار مترجم است.

کار طاقت فرسای مترجم در برابر توقع تمام ناشدنی کارفرما

ساعت های متوالی می بایست پشت لپ تاپ و یا دسک تاپ نِشست و گاهی میلیون ها بار بر کلیدهای کیبورد ضربه زد تا بتوان محصولی به نام ترجمه را با فراز و نشیب های فراوان به کارفرما عرضه کرد. ناگفته نماند که اکثر پروژه های ترجمه دارای محدودیت زمانی بوده و این مساله نیز به سختی های این راه می افزاید. 

در کتاب مترجم شدنْ به قلم داگلاس رابینسون و برگردان رضی خدادادی می خوانیم: «یکی از رایجترین شکوه های مترجمان در برابر درخواست کاملاً منطقیِ به وقت بودن این است که مشتریان غالباً از وقت گیری ترجمه بی خبرند.» 

اما آیا صرفاً از مترجمان انتظار می رود پروژه ای طاقت فرسا را پیش از موعد و با کیفیت بالا تحویل دهند؟ ظاهراً خیر. شاید صاحبان تمامی حِرَف تصدیق کنند که این مشکل گریبان آن ها را نیز گرفته است. در نتیجه نباید این نکته را از نظر دور داشت که دیگرانی نیز هستند که در مشکلات با ما شریکند. 

همۀ ما، در مواجهه با مشاغل گوناگون، زمانی که هزینه ای را پرداخت می کنیم انتظار داریم محصولی باکیفیت، شکیل، درخور، و باسلیقه تحویل بگیریم و مهم تر از همه اینکه محصول مورد نظر می بایست سر وقت به دست ما برسد. این موضوع در مورد تمام کسب و کارها صادق است؛ ترجمه نیز از این قاعده مستثنی نیست. 

بسیاری از مترجمان از توقعات کارفرما نالانند و حس می کنند وی درکی از کار آن ها ندارد. اما مترجم نیز زمانی که در جایگاه کارفرما قرار گیرد برای شاغلین سایر حِرَف خط و نشان خواهد کشید، در نتیجه از اینکه از ما «توقع کارِ سریع و قابل اعتماد دارند» نباید گله مند بود. 

در ادامۀ کتاب مذکور نویسنده توجه ما را به این نکته جلب می کند که «... مترجمان تنها کسانی نیستند که ساعت های متوالی به کار بی جاذبه می پردازند. در واقع، بیشتر کسانی که از مترجم توقع کار سریع و قابل اعتماد دارند خود ساعت ها درگیر کار فرساینده اند.» حرفۀ ترجمه را مقایسه کنید با راننده ای که چندین ساعت می بایست خودروی خود را در گذرگاه های شلوغ هدایت کند، و یا حسابداری که سالهای سال می بایست با اعداد و ارقام کسل کننده کلنجار رود، و یا مهندسان و کارگرانی که ساعت ها محیط سوزان و گوش خراشِ کارگاه و کارخانه را تحمل می کنند، و مانند اینها.

بنابراین، به نظر می رسد مترجمان علاوه بر اینکه از بارِ کاری سنگینْ و توقع تمام ناشدنی کارفرما نباید گله مند باشند، از اینکه حداقل در این دنیای پرتلاطم کاری برای انجام دادن دارند می بایست شکرگزار نیز باشند.